انرژی ذھنتان را در معامله گری مديريت كنيد
انرژی ذھنتان را در معامله گری مديريت كنيد : موارد زيادي ھستند كه مي توان در بازار رديابي كرد.
معامله گر بايد اين نكته را درك كند كه نمي تواند ھمه آن ھا را با ھم مد نظرقرار دھد و پيگيري كند.
شما اگر مي توانستيد اين كار را بكنيد به برترين ماشين معاملاتی جھان تبديل مي شديد.
منظورم اين است كه شما به عنوان معامله گر بايد اين نكته را درك كنيد كه يك موجود كامل نيستيد.
ما تنھا ميزان معيني انرژی ذھنی براي استفاده در يك چارچوب زماني خاص داريم.
بخشي از اين انرژي براي سرپا نگه داشتن بدنمان صرف مي شود.
نفس كشيدن، راه رفتن، حرف زدن و غيره. برخي ھم براي دنبال كردن برنامه زندگي مان صرف مي شود.
ساعت چند است، زير كتری را خاموش كرده ام يا نه، قبض تلفن را پرداخت كرده ام يا نه و …
بخش بسيار زيادي از آن صرف درك پيچيدگي ھاي جھان می شود.
پيام ھاي حسی كه ھمه گيرنده ھاي حسي بدنمان می فرستند و شناسايي و دسته بندي آن ھا.
براي انجام اين مورد ما سعي مي كنيم نشانه ھا را دسته بندي كنيم و از طريق تطابقشان با داده قبلي شناسايي كنيم .
انرژی ذھنتان را در معامله گری مديريت كنيد
متاسفانه اين بدان معني است كه يادگيري دقيق و صحيح چيزھاي جديد براي ما چندان كار آساني نيست.
يك مثال ساده رنگ قرمز است. اكثر ما رانندگي مي كنيم و در نتيجه رنگ قرمز براي ما به معني توقف است
و اگر ما اين رنگ را در جايي كه به رانندگي مربوط نمي شود ببينيم، باز ھم آن را با مفھوم توقف و ايست پيوند مي دھيم.
بسياري از تست ھاي روانشناسي اين امر را تاييد كرده اند.
در نتيجه، اگر قرمز در جايي ديگر معنايي به جز توقف داشته باشد،
ما نمي توانيم اين مفھوم را به سرعت بياموزيم و اگر ھم اين كار را بكنيم سايه «توقف» ھمچنان بر آن سنگيني مي كند.
بنابراين، معامله گران تازه كار تالش مي كنند بازار را با مفاھيم ذھني اشتباھشان تفسير كنند
و اين در حالي است كه بازار تشابه چنداني با زندگي اجتماعي ما ندارد.
در نتيجه علایمی كه بازار به ما نشان مي دھد مفھوم چنداني براي ما ندارد و اغلب ما تفسير اشتباھي از آن در ذھنمان داريم .
معامله گري كه در اين روند گيج شده است سعي مي كند شواھد بيشتري براي تاييد تفسير اشتباھش پيدا كند
و طي اين روند موقعيت را پيچيده تر مي كند.
او ھر چه بيشتر تلاش مي كند كه با استفاده از داده ھاي قبلي خود بازار را بشناسد،
داده ھاي موجود برايش گيج كننده تر مي شوند.
ھر چه بيشتر تالش مي كند، بيشتر انرژي موجود را در اين راه از دست مي دھد.
ميزان انرژي در يك محدوده زماني ميزان معيني است و در نتيجه با اين روش معامله گر از نظر ذھني خسته مي شود
و سعي مي كند انرژي مورد نظرش را از بخش ھاي ديگر زندگي – انرژي مورد نياز در فعاليت ھاي روزمره، پ
اسخ ھاي احساسي، فكر كردن و كنترل ذھني – به اين سو بكشاند. وقتي انرژي اين بخش ھا كم مي شود،
ويژگي ھاي خاصي بروز مي كنند كه بارزترين آن ھا واكنش ھاي احساسي شديد از جمله
عصبانيت، ناراحتي، خستگي بيش از حد و بزرگ كردن مسائل است.
ھر كدام از اين ھا به نوبه خود توانايي معامله گر را براي درك بازار كاھش مي دھند.
معامله گر كه خسته و گيج است، با استفاده از اطلاعات مفيدي كه در اختيار دارد،
نمي تواند آنھا را به درستي ياد بگيرد و بشناسد، يك تصميم بد ديگر مي گيرد و اين مسير مارپيچ نزولي ادامه مي يابد.
معامله گر بايد خوب يادگرفتن را بياموزد تا بتواند ذھن خود را تا جاي ممكن پاك كند و تلاش كند
كه واقعيت را ببيند و بعد از آن براي مقابله با بازار استفاده كند نه اينكه از چيزي كه در حافظه خود دارد، در بازار استفاده كند.
بسياري از ما مي بينيم كه نرخ كاھش مي يابد و آموزش عمومي به ما مي گويد كه بايد اقدام به فروش كنيم،
اين در حالي است كه ممكن است علایم بازار حاوي اين مطلب باشند كه روند نشان دھنده فروش بيش از حد است
و بايد اقدام به خريد كنيم. اين خالف آموزش عمومي است، ولي در نھايت درست است .
كنترل احساسات
احساسات واكنش ھاي ذھني و فيزیكي به عوامل محرك ھستند.
برخي احساسات «خوب» و برخي ديگر «بد» ناميده مي شوند.
اگر چه اين ھم يكي از آن آموزش ھاي عمومي است و الزاما درست نيست.
احساسات ھميشه وجود دارند، و خوب يا بد نيستند.
مغرور بودن در زمان اتفاق افتادن يك مصيبت خوب نيست و عصباني شدن در برابر بي عدالتي ھم بد نيست.
در ھر صورت، احساسات انرژي زيادي از ما مي گيرند كه بخشي از آن از انرژي فعاليت ھاي ذھني دقيق ما گرفته مي شود
و اغلب آن ھا در طولانی مدت فايده چنداني براي ما ندارند.
یاد بگيريد كه ھر اتفاقی را بزرگ نكنيد.
ھمه ما يك حادثه را براي خودمان خيلي بزرگ مي كنيم. يك صدمه كوچك باعث مي شود كه واكنشي شديد نشان بدھيم.
به علاوه، ھمان بخش صدمه ديده مي تواند بخش زيادی از انرژي ذھنی ما را براي مقابله با آنچه به ما صدمه زده اختصاص دھد
و فكر اينكه «من مي بايست اين كار را بكنم و …» ذھنمان را به خود مشغول كند
و باعث شود كه براي مثال يك فرد كوچك و بي فكر و بي اھميت به مسئله اي بزرگ در زندگي مان بدل شود.
درباره معامله ھم وضع به ھمين صورت است.
بازار، محلي بسيار پراسترس و مملو از ترس ھا، اشتباھات شخصي و عوامل بیشماري براي منحرف كردن ذھن است.
ھمه معامله گران از شكست بدشان مي آيد،
معامله گران موفق تنھا آموخته اند كه به ھيچ وجه چنين مشكالتي را براي خود بزرگ نكنند
آن ھا ياد گرفته اند كه احساساتشان را «رھا كنند».
ھيچ كدام از ما نمي توانيم واكنش ھاي طبيعي خود را از بين ببريم،
اما اشخاص موفق در اين باره خود را نگران نمي كنند.
در بازار جايي براي احساسات نيست. اما قرار ھم نيست كه قوي ترين افراد جھان در اين عرصه رقابت كنند.
معامله گر بايد بياموزد كه در تك تك لحظات خودداري خود را حفظ كند،
چه بازار ھمراه با او حركت كند و چه در خالف جھت او.
احساس خوشحالي و خرسندي ھم مي تواند ھمانقدر مخرب باشد كه عصبانيت و نااميدي.
شما نمي توانيد احساساتتان را كنار بگذاريد، شما آدم آھني نيستيد.
تنھا كاري كه مي توانيد بكنيد اين است كه بر نشانه ھاي احساساتي شدن نظارت داشته باشيد
و با استفاده از روش ھاي ساده جلوگيري از استرس، آن ھا را آرام كنيد.
در معامله گری تمركز داشته باشيد
تمركز داشتن مھارتي است كه در نتيجه تمرين به دست مي آيد.
يكي از معلمان در اين باره فلسفه اي داشت و مي گفت:
«اگر اضافه نشده باشد، حتما كم شده است. در اين جريان وضعيت خنثي نداريم.»
او مي گفت ھر كاري كه شما مي كنيد بايد عامل مثبتي در رسيدن به ھدفتان باشد.
اگر آن كار شما را به ھدفتان نزديك تر نكند، پس يك كار كاھشي است، و در واقع عدم تمركز است.
ھر گونه عدم تمركزي، ھر چقدر ھم كه كم باشد،
به شما كمكي نخواھد كرد و در نتيجه اين وضعيت را نمي توان يك وضعيت خنثي دانست،
چون شما از ھدفتان دور مي شويد. عوامل مختلف، نكاتي مثبت يا منفي براي رسيدن به اھدافتان ھستند.
شما بايد نكات منفي را كاھش دھيد. معامله كردن صبوري مي خواھد، تصميمي نيست كه در يك ثانيه گرفته شود.
معامله بايدً تمركز داشته باشد.
يكي از راه ھاي آسان براي اين كار اين است كه تك تك جزييات برنامه معامالتي تان را با دقت دنبال كنيد.
چرا اين معامله را آغاز كرده ام، نقطه ورودم كجا بود، حد ضررم در كجا قرار دارد، در كجا بايد خارج شوم، چطور اين كار را بكنم،
آيا پارامترھاي معاملاتی ام ھنوزمناسب ھستند
در غير اين صورت ذھن به طور طبيعي مي خواھد كه منحرف بشود، به نقاط دور برود و به چيزھاي عجيب فكر كند.
و اين يك عامل منفي است. معامله گر بايد كاري كه انجام مي دھد را دوست داشته باشد.
تغييرات بازار را زير نظر بگيرد، بازي ھاي نرخ رابا دقت دنبال كند، در باره بازار و نشانه ھاي تكنيكال تحقيق كند.
اگر ھدفتان موفقيت در اين حرفه است، با اين روش به آن دست خواھيد يافت.
شما بايد الگوھاي رفتاري و پاسخ دھي خود را بشناسيد.
اگر نتوانيد نزديك شدن يك رفتار احساسي را بشناسيد و حس كنيد،
نمي توانيد احساسات يا استرس ھاي خود را كنترل كنيد.
بايد به طور كامل بر خودتان نظارت داشته باشيد. بايد بدانيد كه تنفس طبيعيتان چطور است،
ضربان طبيعي قلبتان چقدر است، چه گرفتگي ھاي عضالني اي داريد؟
وقتي بتوانيد اين خطوط اوليه عملكردھاي شخصي تان را بشناسيد،
آنوقت بر نشانه ھاي رفتاري تان كه شما را از ھدف ھايتان دور مي كنند، واقف مي شويد
عاليم متداول عبارتند از :
- افزايش تعريق
- افزايش ضربان قلب
- افزايش فشار خون
- افزايش گرفتگي ماھيچه اي
- افزايش نيروي فيزيكي
ز آنجايي كه ھر كدام از اين عاليم احساساتي شدن يا بروز استرس مشاھده شد،
معامله گر مي تواند به سرعت اقدامي براي تصحيح شرايط انجام دھد.
او بايد فوراً معامله را متوقف كند، زيرا ديگر در وضعيت مناسب براي كنترل برنامه معاملاتی نيست.
در برنامه معامالتي جايي براي احساسات وجود ندارد، درست است؟
تفكر منطقي او در اين شرايط با اختلال مواجه مي شود.
گام بعدي پيدا كردن عاملي ايجاد كننده استرس است،
فاكتور يا شرايطي كه باعث شدند معامله گر به اين شيوه واكنش نشان بدھد.
بعد مي توان با محدود كردن يا از بين بردن عامل استرس زا و يا استفاده از شيوه ھاي فيزيكي ھم واكنش ھاي فيزيكي
و ھم واكنش ھاي رواني را كاھش داد .
اين كار را مي توان با نفس كشيدن عميق و آرام انجام داد.
شايد لازم باشد براي كاھش مواد شيميايي ترشح شده در خون ( واكنش بدن در برابر استرس ) كمي
فعاليت فيزيكي انجام دھيد
به اين ترتيب شما پيش از آنكه دوباره به محل فعاليت بازگرديد و تالش كنيد كه بر كارتان تمركز كنيد،
بر وضعيتتان نظارت و كنترل دقيقي خواھدي داشت
تاثيرات خارجی
در ابتداي مقاله عنوان كرده ام كه در بازار خيلي چيزھا براي رديابي وجود دارند.
در نتيجه ما بايد برنامه اي براي كنار گذاشتن عوامل اضافي كه عامل “مثبتي” در رسيدن به ھدفمان نيستند، داشته باشيم
به اين برنامه مي گويند “سيستم معاملاتی .”
استفاده از يك سيستم معاملاتی به معناي تكيه بر داده ھايي كه شما از قبل به عنوان داده ھاي مثبت ارزيابي كرده ايد
و كنار گذاشتن داده ھايي كه شما استفاده از آن ھا را نياموخته ايد، است.
به ياد داشته باشيد كه بازار ھمه انواع علایم را ايجاد مي كند .
ما بايد ھمين طور كه جلو مي رويم بياموزيم كه ويژگي ھا و آموخته ھاي اجتماعي مان را از بازار جدا كنيم
تا بتوانيم فرصت ھاي بيشتري براي يادگيري داده ھاي بازار داشته باشيم .
سيستم معاملاتی ما تنھا شامل اطلاعاتی است كه ما مي دانيم كه در بازار آن ھا را آموخته ايم.
افراد تازه كار اغلب اصرار دارند
كه از ھر چيز ممكن در اين بازار استفاده كنند، اما افراد با تجربه تنھا از يك قانون استفاده مي كنند:
اصول ساده را به كار ببر.
ديگر عوامل خارجي ھم بايد مورد توجه قرار بگيرند.
حمايت خانواده و دوستان ھمان اندازه مھم است كه شاخص ھاي اقتصادي خوب براي ما اھميت دارند.
نگراني در اين باره كه «فردي كه برايتان عزيز است» وقتي معامله تان خوب نباشد
چه چيزھايي خواھد گفت يا چه كارھايي خواھد كرد، يك عامل استرس زا يا يك عامل كاھنده است.
گوش دادن به حرف افرادي كه به اندازه شما سخت كوش نيستند نيز يك عامل كاھنده ديگر است.
بايد به اعلانها ، گزارش ھاي بازار، اتاق ھاي گفتگو توجه كرد،
ولي نبايد كوركورانه آن ھا را دنبال كرد. در بھترين شرايط ممكن است داده ھايي كه از اين طريق بدست مي آوريد
درست باشند، ولي اين امر بدين معني نيست كه حتماً براي شما مفيد ھستند
شما بايد ياد بگيريد كه آن بخشي از اطلاعات را استخراج كنيد که قبلا امتحانشان كرده ايد و آن ھا را درك مي كنيد.
با این اطلاعات معامله كنيد و بعد به سراغ تكه اي ديگر از پازل برويد
به یاد داشته ، يك فيل را فقط مي توان لقمه لقمه